چرا سروش جایگاهش در پرسپولیس را ترک کرده و به لیگ قطر می رود؟
علت ترک پرسپولیس توسط سروش چه بود؟
اینکه چرا سروش رفیعی تصمیم میگیرد به رغم تمامی جایگاه رشکبرانگیزش در پرسپولیس در انتقالی پر سر و صدا به لیگ قطر برود، نه یک نوع خیانت و کملطفی بلکه تلاش بدیهی یک فوتبالیست حرفهای برای رسیدن به بیشترین پول در ازای کمترین زحمت و استفاده از سالهای طلایی عمر بازیگری خود است.
اینکه چرا سروش رفیعی تصمیم میگیرد به رغم تمامی جایگاه رشکبرانگیزش در پرسپولیس در انتقالی پر سر و صدا به لیگ قطر برود، نه یک نوع خیانت و کملطفی بلکه تلاش بدیهی یک فوتبالیست حرفهای برای رسیدن به بیشترین پول در ازای کمترین زحمت و استفاده از سالهای طلایی عمر بازیگری خود است.
اینکه چرا سروش رفیعی تصمیم میگیرد به رغم تمامی جایگاه رشکبرانگیزش در پرسپولیس در انتقالی پر سر و صدا به لیگ قطر برود، نه یک نوع خیانت و کملطفی بلکه تلاش بدیهی یک فوتبالیست حرفهای برای رسیدن به بیشترین پول در ازای کمترین زحمت و استفاده از سالهای طلایی عمر بازیگری خود است. شاید برخی خرده بگیرند و نپذیرند و با آوردن نام خارجیهای معروف شاغل در لیگ برتر (ستارگان) قطر این فرضیه را که این مسابقات رقابتی نه چندان سنگین است، رد کنند اما حقیقت آن است که این لیگ در قیاس با لیگهای مختلف ایران بسیار آسانتر است و بازی در آن جانکاه نیست.
پولی هم که باشگاههای قطری به اعضای خود میدهند در اکثر موارد بسیار بیشتر از مبلغی است که در لیگ ایران پرداخت میشود ضمن اینکه آن پول سوخت نمیشود و در کشمکشهای اقتصادی باشگاهها از جیب بازیکن خارج نمیشود و اینطور نیست که بدهی باشگاهها به بازیکنان ابدی و پرداخت آن همیشه یک کار ناقص در دست اجرا و منوط به وعدهها و وعیدها باشد. در یک کلام میهمانان لیگ قطر و حتی بازیکنان بومی این کشور در ازای زحمتی بسیار کمتر از آن چه در لیگ ایران جریان دارد، پولهایی درشت میگیرند و اثری از دیرکرد در پرداخت حقوقها هم نیست که مثل یک سوهان بر اعصاب بازیکنان عمل کند و آنها را دچار فرسایش نماید.
در راه اسلافش
رفیعی میخواهد راهی را برود که چند سال پیش مجتبی جباری رفت و تعداد زیادی دیگر از فوتبالیستهای ما مثل منتظری و پورعلی گنجی هم رفتهاند و مشابه آن در امارات هم برقرار بود؛ پول زیاد و راحت در ازای زحمت بالنسبه اندک. اینکه خودشان این زحمت را بیش از اندازه توصیف میکنند، تغییری در واقعیت ایجاد نمیکند و واقعیت مسلم این است که بازی در لیگ ایران بسیار دشوارتر از لیگهای قطر و امارات است و محسنات اقتصادی و رفاهی در لیگهای حرفهای این کشورهای عربی فزونتر از مواردی است که در لیگ ایران پیدا میشود و شاید در یکی دو فصل بتوان به اندازه شش هفت فصل حضور در لیگ ایران کاسبی کرد و بدیهی است که امثال سروش رفیعی از خود بپرسند اگر این شرایط فراهم است چرا از آن استفاده نکنند؟
امروز یا هیچ وقت
ویژگی دیگری که رفیعی دارد و او را به سوی تیم الخور قطر سوق داده، این است که او یک جوان ۱۹، ۲۰ ساله نیست که تصور کند در این یکی دو سال هم نرود دیر یا زود گذارش به لیگی مثل قطر خواهد افتاد. وی به واقع با رد کردن ۲۷ سال سن آیندهای کوتاهتر از مثلا «همتیمی»اش مهدی طارمی در سلسله محاسبات بینالمللی برای خود قایل است و وقتی برای هدر دادن ندارد و برای او «امروز یا هیچ وقت» است. او «امروز» را برگزیده است و هر چند جایگاه طلاییاش را در پرسپولیس از دست خواهد داد و از چشم هواداران این تیم میافتد اما برای زندگی حرفهای خود تصمیم گرفته است و این را نمیتوان با دلایل احساسی رد کرد. او محصول فوتبال حرفهای زمان است و با همین ساز و کارها هم باید شناسایی و تحلیل شود.