استراتژی شکست خورده ” علیمنصور ” ؛ ۶ گل عجیب که ناگهان ضعفهای ساختاری ” استقلال ” را عیان نمود !
منصوریان در ضعیفترین موضع دوران مربیگریاش قرار دارد
تا پیش از بازیِ برگشت مقابل العین همه چیز روبهراه بنظر میرسید. لرزش و لغزش تراکتورِ در گامهای آخر، سکوی دومی را به نامِ استقلال سند زده بود .
تا پیش از بازیِ برگشت مقابل العین همه چیز روبهراه بنظر میرسید. لرزش و لغزش تراکتورِ در گامهای آخر، سکوی دومی را به نامِ استقلال سند زده بود . ارتش آبی با یک مساوی مقابل العین به مرحله بعد صعود میکرد. در سوی مقابل تساوی مأیوسکننده پرسپولیس و حذفِ قریبالوقوع این تیم، اوضاع را برای رقیبِ همشهری جذابتر مینمود. حکایت «ورزشگاه بنزاید» اما متفاوت بود. «عموری» و برادرانش هرچه خواستند بر سر استقلال آوردند تا پس از ۴۴ سال کابوس بزرگ به سراغ آبیها بیاید. ۶ گل عجیب که مانند آن پسرک، عریانی پادشاه را فریاد زد و ناگهان ضعفهای عدیده و ساختاری استقلال را عیان نمود.
تیمی که با قلعهنویی -و حتی مظلومی– فوتبال هجومی و رو به جلویی را به نمایش میگذاشت، با سیستم دفاع-ضدحمله به دنبال پیادهسازی الگوی نفت در استقلال بود. پلَنی که اگرچه جواب میداد و به امتیاز منتج میشد، اما با فلسفه وجودیِ استقلال مغایرت داشت. سیستم «علیمنصوری» گاها از پرسپولیس ۴امتیاز میگرفت و مقابل «ماشینسازی» و «سیاهجامگان» عاجز مینمود. تیمهایی نظیر استقلال و پرسپولیس در لیگهایشان محکوم و ناگزیرند به فوتبال هجومی و مالکانه. هوادار سرخابی فوتبال زیبا را کنار نتیجه میخواهد. حتی در فوتبال روز دنیا هم شاهدیم که «مورینیو» و «سیمئونه» سردمداران فوتبال دفاعی و چندلایه از اقبالِ سابق برخوردار نیستند. بلکه «زیدان» با سیستم باز و شناورش در فوتبال اروپا آقایی میکند.
امروز فقط یک هفته از فاجعه العین میگذرد. از رجزخوانیهای معروف منصوریان و «هَل مِن مُبارز» طلبیدنهایی که البته با شش گل تلخ و شرمآور جواب داده شد. امروز علیمنصور در ضعیفترین موضع دوران مربیگریاش قرار دارد. یک هفته پیش با آرامش صحنهگردانی میکرد. جلساتی با وزیر برگزار میکرد و با اتکا به نتایجاش دستِ بالا را در مذاکرات داشت و مصمم بود چهرههای نزدیک به خود را در هیأت مدیره جدید بچیند. امروز اما وضعیت متفاوت است. «داشعلی» با مات شدن فاصله چندانی ندارد. فاجعه العین آنچنان سهمگین بود که هرچه میگذرد تبعات، تلفات و ترکشهایش بیشتر نمایان میشود. هرچقدر منصوریان و افتخاری و شرکا تلاش مذبوحانه میکنند ابعاد ماجرا را کماهمیت، اتفاقی و تصادفی جلوه بدهند، کمتر موفق میشوند. بیانیه صادر میکنند، متهم میکنند، عذرخواهی میکنند، وعده میدهند. ترفند آخر علیمنصور همان حربه قدیمیاش است؛ وعدههای بیپایان. مانند «کاوه رضایی» که قرار بود آقای گل شود و با «وریا غفوری» و تیم ملی به جام جهانی برود. «برزای» که مهدویکیای ثانی و «بختیار رحمانی» که الماس استقلال شدند. «کنعانیزادگان» و «میعاد یزدانی» و بسیاری با وعدههای علیمنصوری سیاه شدند. امروز هم منصوریان با وعده بازیکنان رنگارنگ جدید و بینالمللی سعی دارد زمان بخرد. باید دید هواداران استقلال و مسئولان ورزش بازهم اعتماد میکنند یا راه علاجِ استقلال را به جای بازیکن بینالمللی در «مربی بینالمللی» میدانند.
آیاسپورت