هیچ صحبتی با پرسپولیس نداشتم !
سعید عزت اللهی : افتخار میکنم که کیروش سرمربی تیم ملی است
سعید عزتاللهی از وقتی خیلی معروفتر شد که پایش به اروپا باز شد.
سعید عزت اللهی شماره شش جوان و خوشآتیه فوتبال کشورمان که همچنان کارش را در روسیه ادامه میدهد، در سفر چند روزهاش گفتوگوی جالبی را انجام داد.
سعید عزت اللهی از وقتی خیلی معروفتر شد که پایش به اروپا باز شد.
من از هفت تا سیزده سالگی زیر نظر پدرم فوتبال بازی میکردم و بعد به ملوان رفتم و به تیم ملی نونهالان دعوت شدم. من شانزده سالگی در لیگ برتر بازی کردم و رکورد جوانترین بازیکن لیگبرتر به نام من است. البته جدا از این من در سال ۲۰۱۶ باثبات ترین بازیکن تیم ملی ایران از سوی فیفا انتخاب شدم که این هم اتفاق بزرگی بود.
شناسنامهات که مشکلی ندارد؟
سعید عزت اللهی – (خنده) اگر داشت که عادل ته ماجرا را در میآورد… وقتی این صحبتها مطرح شد پدرم حتی فرم بیمارستان آورد و رو کرد.
انتقالات به آتلتیکو یک اتفاق بزرگ بود و زندگیات متحول شد.
فوتبال حرفهای من از همان زمان شروع شد. وقتی از ایران به اسپانیا رفتم یک بچه بودم که فوتبال بازی میکرد ولی وقتی به آنجا رسیدم پختهتر و بهتر شدم. انگار رشد کردم و بزرگ شدم.
از آنجا بود که اقبالت عوض شد… از انزلی به مادرید رسیدی!
سعید عزت اللهی – فکر میکنم که این معجزه خدا بود… مسیر زندگیام به کل عوض شد.
کلی هم پولدار شدی.
سعید عزت اللهی – … خدا را شکر ولی نه! پولدار نشدم. حتی در حد ملوان هم پول نگرفتم. سال اول که ملوان بودم پنج میلیون گرفتم و سال بعد در حالی که از یک تیم لیگبرتری پیشنهاد دومیلیاردی داشتم، با نوزده میلیون تومان در ملوان ماندم. رفتن من به آتلتیکو بهخاطر پول نبود و پول زیادی گیرم نیامد ولی زندگی در اسپانیا باعث شد که کلی تجربه به دست بیاورم. من با هفدهسال سن در اروپا زندگی کردم و توپ زدم و این اتفاق بزرگی در زندگی من بود. شانسی که آوردم این بود که قبل از من مسعود شجاعی، کریم انصاریفر و آقا جواد (نکونام) در اسپانیا عملکرد خوبی داشتند و با توجه به مردم خوبی که اسپانیا داشت، من خیلی زود در اروپا جا افتادم.
چه شد که به روستوف رفتی؟
سعید عزت اللهی – وقتی آتلتیکو به لیگ دو سقوط کرد و به دسته سوم رفت، ترجیح دادم که به تیم دیگری بروم تا تیمملی را از دست ندهم. اولش که به روستوف رفتم بعضیها ایراد گرفتند که چرا چنین انتخابی داشتی ولی بعد از اینکه روستوف سهمیه گرفت، به لیگ اروپا رفت و من در آنجا گل زدم، همهچیز عوض شد و خدا را شکر که مردم با روستوف بیشتر آشنا شدند.
قراردادت با روستوف به چه صورت بود؟
سعید عزت اللهی – قرارداد من با روستوف برای یک سال و نیم بود و به همین دلیل در نیمفصل تصمیم گرفتم تا به بقیه پیشنهادهایم برسم. البته آنها مرا میخواستند و به همین دلیل حتی به تهران آمدند و مذاکراتی را در تهران دنبال کردیم.
ماجرای پیشنهاد پرسپولیس چه بود؟
سعید عزت اللهی – هیچی… پرسپولیس تیم بزرگ و خوبی است و خیلیها آرزو دارند که در پرسپولیس بازی کنند ولی من هیچ صحبتی با پرسپولیس نداشتم و نمیدانم که این صحبتها از کجا آمد.
از انگلیس هم پیشنهاد داشتی؟
سعید عزت اللهی – رایزنیهایی در این مورد انجام شد ولی چون شرایط مناسب نبود به آنجا نرفتم.
هامبورگ چی؟
سعید عزت اللهی – من صحبتی با آقای مهدویکیا نکردم و این خبر درست نبود ولی تماسهایی در این مورد برقرار شد که البته به جایی نرسید و من بار دیگر به روستوف برگشتم.
بعضیها میگفتند که مطرح کردن نام همین تیمها برای بازارگرمی بوده.
سعید عزت اللهی – من حاضرم دعوتنامهها و پیشنهادهایی که دارم را با لگوی همان باشگاهها نشر کنم… تازه… پیشنهادهای دیگری هم داشتم که در موردش حرف نزدم.
دلیل پوشیدن پیراهن «شش» چه بود؟
سعید عزت اللهی – یکی از دلایل پوشیدن پیراهن شماره «شش» جواد نکونام بود. به هر حال او الگو و همپستی من است و اتفاقا رابطه خیلی خوبی هم با ایشان دارم. جدا از اینها عدد شانس من هم عدد «شش» است.
در مورد کیروش چه نظری داری؟
سعید عزت اللهی – به نظر من کیروش مربی بزرگی است که به تیمملی آمد. سختیهای زیادی کشید. من افتخار میکنم که کیروش سرمربی تیمملی است و حتی کادرفنی که دارد قوی و کاربلد هستند. خدا را شکر تیمملی در حال حاضر شرایط خوبی دارد و انشاءا… که همه از تیمملی حمایت کنند تا قبل از پایان بازیها تیمملی به جامجهانی صعود کند.
البته اختلافهایی هم میان کیروش و برانکو بهوجود آمد.
سعید عزت اللهی – خوب شد این را پرسیدید… دلم میخواهد که در این مورد یک توضیحی بدهم. من پستی گذاشتم که خیلیها در موردش کامنتهای عجیب و غریب داشتند و گفتند که چرا به برانکو گیر دادی! اما من هرگز چنین کاری نکردم و این شیطنت بعضی از دوستان بود! کیروش آنقدر بزرگ است که احتیاجی به این حرفها ندارد و لازم نیست که من بخواهم از او حمایت کنم. من در آن مورد منظورم برانکو نبود… منظور من آن آقایی بود که هر بار به تلویزیون میآمد و الکی به تیمملی گیر میداد. حتی شنیدم که علیه خود من هم حرف میزد و انتقاد میکرد. حرف من این است که اگر انتقادی هم هست در زمان درستش انجام شود نه اینکه یک نفر بیجهت حرف بزند و جو تیم را به هم بریزد.
خیلیها معتقدند که با صعود تیمملی ایران به جامجهانی آینده خوب و روشنی برای تو بهوجود خواهد آمد.
سعید عزت اللهی – من هم با این صحبت موافقم. حضور در جامجهانی برای هر بازیکنی میتواند مهم و باارزش باشد. به نظر من این نسل از فوتبال ما، نسل بسیار خوبی است و امیدوارم که با توکل به خدا، حمایت مسوولان و دعای خیر مردم اتفاقهای خوبی در جامجهانی برای فوتبال ایران بیفتد.
از دنیای مجردی بگو…
سعید عزت اللهی – (خنده) چرا یکهو سوالهایت عوض شد؟
بهنظر من زندگی مجردی سختیهای خاص خودش را دارد. اما خدا را شکر از آنجایی که من در کنار خانوادهام هستم کمتر از آن چیزی که فکر میکنید، زندگی مجردی داشتم. پدر و مادرم معمولا کنار من هستند و حتی پیش میآید که آنها شش ماه با من میمانند و در خارج از ایران با من زندگی میکنند.
بههر حال با توجه به صحبتهایی که عادل در مورد تو میکرد، بهتر است که آنها همراه تو باشند (خنده).
سعید عزت اللهی – آن شبی که به ۹۰ رفتم، فردوسیپور مدام میخواست چیزی را به من بگوید که البته رودربایستی میکرد. من هم برای اینکه خیالش را راحت کنم خودم از واژه «بچه خوشگل» استفاده کردم. حالا شما هم خیالتان راحت باشد و بدون رودربایستی حرفتان را بزنید (خنده).
اهل آشپزی و غذا درست کردن هم هستی؟
سعید عزت اللهی – انواع املتها را بلدم. ماکارونی، مرغ و استیک هم میتوانم درست کنم. گهگاهی وقتی هوس یک غذای خاص را میکنم، تماس میگیرم و از مادرم دستور غذا را میپرسم.
اتفاقا چند وقت پیش با کریم (انصاریفر) صحبت میکردم که او هم مشغول درست کردن خورشت قیمه بود.
دمش گرم… درست کردن خورش سخت است و من بلد نیستم.
برای کارهای خانه چه کار میکنی؟
سعید عزت اللهی – همه کارها را خودم انجام میدهم… ظرف میشورم، جارو میکنم و کلا با این داستانها رابطه خوبی دارم.
پلیاستیشن چی؟
سعید عزت اللهی – پلیاستیشن را خیلی دوست دارم و فقط فوتبال بازی میکنم. هر وقت سردار پیش من بیاید دو تایی با هم فوتبال بازی میکنیم و کلی کیف میکنیم.
بازی کی بهتره؟
سعید عزت اللهی – راستش را بگویم سردار اصلا بلد نبود و من یادش دادم. فکر میکنم که الان مساوی هستیم.
پس با این حساب بازی هر دوی شما از علی ضیاء بهتر است! (خنده)
سعید عزت اللهی – بله… اما عجیب است که معیار و متر شما برای ضعیف بودن، علی ضیاء است (خنده). راستش را بخواهید خود من اولش فکر میکردم که بازی علی ضیاء خیلی خوب است وقتی در برنامهاش و مقابل دوربینها برای من کری خواند و گفت حاضر است مسابقه پلیاستیشن بدهد، فکر میکردم که بازیاش خیلی خوب است اما اینجوری نبود!
چطور؟
سعید عزت اللهی – قرار شد که بهخانه من برویم و پلیاستیشن بازی کنیم به محض اینکه رسید، گفت که xbox بلد است. به محض اینکه بازی را شروع کردیم، یک گل به من زد و کلی هم خوشحالی کرد اما همین دست اول ۶ بر یک بردمش. دست دوم را برای تلافی بازی کردیم و جالب اینکه باز هم علی ضیاء ۶ بر یک باخت.
طرفدار کدام تیم هستی و برای پلیاستیشن کدام تیم را انتخاب میکنی؟
سعید عزت اللهی – من طرفدار رئال هستم و همیشه هم رئال را انتخاب میکنم اما علی ضیاء بارسلونی بود.
سردار چی؟
سعید عزت اللهی – سردار هم طرفدار رئال است اما وقتی روبهروی هم قرار میگیریم، سردار بارسلونا را انتخاب میکند تا بازیمان بیمزه نشود. من اصلا نمیتوانم بهغیر از رئال تیم دیگری را انتخاب کنم اما سردار لطف میکند و بارسلونا میایستد.
دستپخت سردار چطور است؟
سعید عزت اللهی – هیچی! هیچ غذایی بلد نیست درست کند. هیچ کاری هم نمیکند. همیشه پدر و مادرش همراهش هستند.
میگویند که سردار خیلی هم شلخته است.
سعید عزت اللهی – در مورد این چیزها بهتر است که از پدر و مادرش سوال کنید (خنده).
پدر و مادر تو چی؟
سعید عزت اللهی – اگر از آنها بپرسید که فقط در مورد غذا صحبت میکنند. هر وقت مادرم پیش من میآید، گمان میکند که من لاغر و ضعیف شدهام. به همین دلیل کلا رژیم غذاییام را عوض میکند. هر روز برایم برنج و غذاهای شمالی درست میکند. هر بار که میآید و میرود، من دو کیلو چاق میشوم.
خصوصیات اخلاقی تو و سردار خیلی شبیه هم نیست.
سعید عزت اللهی – بله… من خیلی آرام هستم و در مقابل سردار بسیار شلوغ و پرسروصدا.
حاشیه چی؟
سعید عزت اللهی -من ندارم… حتی وقتی حوصلهام سر میرود، بیرون نمیروم. در روسیه چند دوست خارجی و ایرانی دارم که معمولا با آنها هستم. کلا فضای روسیه سرد است و آدمهای آنجا نیز خشکتر هستند. اسپانیا اصلا اینطوری نبود و مردمان بسیار مهربان و خونگرمی داشت. من در روسیه زندگی بسیار حرفهای و عجیبی دارم. شاید باورتان نشود اما شبها ساعت ۹:۳۰ خواب هستم.
نمیخواهی ازدواج کنی؟
سعید عزت اللهی -اگر قسمت شود، شاید دو، سه سال آینده این کار را انجام دادم.
خریدهای خانه را چه کسی انجام میدهد؟
سعید عزت اللهی -همه کارها را خودم انجام میدهم.
قیمتها را میدانی؟
سعید عزت اللهی -نه. معمولا به قیمت توجهی نمیکنم و به صورت کلی خرید میکنم. مثلا اگر از من بپرسید قیمت گوشت در ایران یا در روسیه چقدر است، من نمیدانم.
در روسیه به شهر بازی رفتی؟
سعید عزت اللهی -بله. یکبار همراه پدر و مادرم به شهر بازی رفتم. حوصله آنها خیلی سر رفته بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا به شهر بازی برویم. من از چرخ و فلک خیلی میترسم و آن شب به اصرار پدر و مادرم، سوار چرخوفلک شدم. یادم هست که باد شدیدی میآمد و باعث میشد کابینهای چرخوفلک تکانهای شدیدی بخورد… آنقدر ترسیده بودم که باورتان نمیشود.
میدانم که خیلی اهل سینما هستی.
سعید عزت اللهی -بله. سینما را دوست دارم و معتقدم که سینمای ما پتانسیل بهتر شدن را دارد و فکر میکنم که اگر از سینمای ایران حمایت شود، اتفاقهای خیلی خوبی میافتد.
آخرین فیلمی که دیدی کدام بود؟
سعید عزت اللهی -فیلم فروشنده را دیدم که بسیار خوب و هوشمندانه بود. بهنظر من اصغر فرهادی یکی از افتخارات سینمای ایران است و حتی اگر اسکار را هم نگیرد چیزی در مورد ایشان عوض نمیشود. قبل از فروشنده فیلم «ابد و یک روز» را دیدم که خیلی هم دوستش داشتم.
بازیگر مورد علاقهات چه کسی است؟
سعید عزت اللهی -حمید فرخنژاد.
آنطور که در اردوها و بازیهای تیمملی دیدم علاقه شدیدی هم به موزیک داری؟
سعید عزت اللهی -من قبل از بازیها معمولا مداحی گوش میکنم. ولی در کل موزیک را خیلی دوست دارم و اصلا هم برایم مهم نیست که خواننده آن کار چه کسی است، مهم این است که آن موزیک خوب باشد و به دل من بنشیند.