خاطراتی از بازی های پدر !
پورحیدری دروازه بان نبود تا شیرجه هایش را دوره کنیم مهاجم هم نبود
به یاد آوردن بازی های منصور پورحیدری آسان نیست. دروازه بان نبود تا شیرجه هایش را دوره کنیم و مهاجم نبود تا به توصیف گشودن دروازه ها بپردازیم.
مدافعان کناری معمولا با مجموعه تیم تعریف می شوند، با مهاجمان مقابلشان. او ستاره نبود و اصراری هم برای ستاره شدن نشان نداد و همیشه خودش را یکی از بازیکنان متعلق به تیم و مربی اش قلمداد کرد. حتی زمانی که با باشگاه تاج، قهرمان آسیا شد دور از هیجان های مرسوم باقی ماند. در حقیقت او را با آرامش مفرطش به یاد سپردیم…
محض نمونه: بهار ۱۳۵۰ دیدار تاج و پاس بدل شد به یک نبرد خشن لبالب از درگیری های تن به تن. اخراج علی جباری در دقیقه ۳۸ تاجی ها را به نبرد طولانی ده نفره ای برابر بزرگان پاس کشاند. همه انتظار شکست سنگین تاج در غیاب ستاره خط میانی اش را می کشیدند؛ ولی پورحیدری با خونسردی ذاتی اش کنار مسعود معینی، کارگر جم و جانملکی از سنگر ناصر حجازی دفاع کرد. جانانه برابر پاسی های قلدر جنگید و همه توپ های منطقه اش را دفع کرد.
با همان قریحه ای که هر مدافعی بدان نیاز داشت، با چیزی به نام “بازیخوانی”. خونسرد بازی کرد و با اعتماد به نفس. در بازی اش نمایش صیقل یافته مدافع لاغراندامی را می دیدیم که می توانست در نبردی خشن، بدون خشونت بازی کند. با مهارت در تشخیص حرکت توپ، با پیش بینی مسیر حرکت حریفان، با چند لحظه واکنش زودتر… آن دیدار با تساوی ۱-۱ پایان یافت.