بالا
ورود به حساب کاربری
ثبت نام کنید
ارسال این مطلب برای دوستان

گفت وگویی جالب با لیلا رجبی

نویسنده : مهدی فتح اله زاده
تعداد نظرات کاربران : ۰ نظر
تاریخ انتشار : پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 | 20:38

لیلا رجبی، ورزشکار پرتاب وزنه بلاروسی‌الاصل است که پس از آشنایی و ازدواج با پیمان رجبی (از قهرمانان دوومیدانی) تابع ایران و ساکن بوشهر شد. او در حال حاضر از تنها ورزشکاران ایرانی‌ای محسوب می‌شود که در رشته دوومیدانی سهمیه حضور در المپیک ۲۰۱۶ را دارد.

خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :

از بین آداب و رسوم ایرانی‌ها با کدام بیشتر ارتباط برقرار کردید؟

شب یلدا را دوست داشتم، هندوانه خوردن و حافظ خواندن. به نظرم آنقدر زنده و در جریان است که نمی‌توان آن را از زندگی روزمره مردم جدا کرد.

غذاهای بلاروسی بیشتر با چه ترکیباتی درست می‌شوند؟ تا به حال برای ایرانیان اطراف‌تان غذای بلاروسی پخته‌اید؟

اغلب غذاهای بلاروسی با سیب‌زمینی درست می‌شوند. یکی از غذاهای معروف بلاروس «درانیکی» نام دارد که از غذاهای سنتی و قدیمی بلاروس است و طرفداران بسیاری دارد. این غذا شبیه کوکو سیب‌زمینی‌ ایران درست می‌شود و در ترکیبش تخم‌مرغ، آرد و سیب‌زمینی دارد. برای همسرم از این غذا درست می‌کنم و خیلی خوشش می‌آید. سوپ‌های بلاروس، به‌خصوص سوپ «بُرش»، معروف است و با سوپ‌های ایرانی فرق دارند. سوپ‌های ایرانی ساده هستند، ولی سوپ‌های بلاروس اغلب ترکیبات پیچیده‌تری دارند.

نوشتن به خط فارسی را چطور و از کی آموختید؟

خواندن زبان فارسی برایم راحت است و فقط می‌توانم با خط فارسی تایپ‌شده بنویسم، اما نوشتن با دست برایم سخت است. برای یادگیری زبان فارسی هرگز کلاس نرفته‌ام و سعی کرده‌ام خودم یاد بگیرم. من در ایران زندگی می‌کنم؛ اوایل که به خیابان می‌رفتم نوشته‌ها را می‌دیدم و سعی می‌کردم به حروف آنها دقت کنم. آنقدر زبان فارسی برایم شیرین است که کم‌کم آن را یاد گرفتم.

علاقه شما به فارسی باعث شده شعری یا اصطلاحی را از بر کنید؟

من اشعار و نوشته‌های فارسی را می‌خوانم، ولی حفظ نمی‌کنم. لازم ندارم آنها را حفظ کنم. همان‌طور که در کشور خودم کتاب زیاد می‌خواندم، اینجا هم سعی می‌کنم بخوانم و یاد بگیرم. ادبیات فارسی را دوست دارم و هر چیزی را که می‌خوانم و برای گذاشتن در صفحه اینستاگرامم انتخاب می‌کنم آن را فهمیده‌ام و بعد انتخاب کرده‌ام.

از برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۵ که یک زن بلاروسی بود اثری خوانده‌‍‌اید؟

از سوتلانا آلکسویچ، «صدایی از چرنوبیل» را خوانده‌ام. کتاب‌های این نویسنده زیاد در بلاروس خوانده نمی‌شود. مردم آنجا بیشتر از نویسنده‌های کلاسیک روسی می‌خوانند و اغلب کتاب‌های تورگنیف و تولستوی را دوست دارند. من «صدایی از چرنوبیل» را دوست داشتم. کتاب ایشان بیشتر درباره زندگی در شوروی است. شاید برای آنهایی که در شوروی زندگی کردند و تجربه مشترک دارند خواندن رنجی مشترک جالب نباشد و خاطرات‌شان را تکرار کند. آدم‌ها اغلب دوست دارند چیزهایی را بخوانند که تا به حال ندیده‌اند و تجربه نکرده‌اند.

زنان ایرانی از نگاه شما چطور انسان‌هایی هستند و آیا فرقی بین خودتان و خانم‌های ایرانی احساس می‌کنید؟

نمی‌خواهم به این سوال جواب بدهم. خودم را از زنان ایرانی جدا نمی‌‌دانم و برای همین هم نمی‌خواهم مقایسه کنم و بگویم که زنان اینجا اینجوری هستند و من جور دیگری هستم.

چرا در اینستاگرام‌تان مدام پیام‌های امیدبخش منتشر می‌کنید؟

من هر چیزی را که می‌نویسم اول برای خودم است و قبل از اینکه بخواهم به کسی امید بدهم قصد دارم خودم را امیدوار نگه دارم. نمی‌خواهم منفی باشم و فکر منفی‌ای را منتقل کنم. آدم اول باید خودش مثبت فکر کند تا بتواند احساسش را به بقیه منتقل کند.

تا به حال افسردگی را تجربه کرده‌اید؟

متاسفانه ورزش جوری است که به خاطر شکست‌هایش افسردگی و ناراحتی با خودش می‌‌آورد. وقتی هم امکانات کم باشد این ناراحتی بیشتر می‌شود. برای رهایی از افسردگی همیشه باید یک هدف در زندگی پیدا کرد. داشتن هدفی بزرگ خیلی کمک می‌کند. آدم افسرده بی‌هدف است. وقتی هدف داشته باشید و تلاش کنید افسردگی نمی‌گیرید، چون باید قوی باشید تا به هدف‌تان برسید.

از کمپین «من بین خطوط می‌رانم» در اینستاگرام خود عکس گذاشته بودید. به نظرتان در ایران می‌شود بین خطوط رانندگی ‌کرد؟

زمان می‌برد، ولی فکر می‌کنم این فرهنگ وارد خیابان‌ها و جاده‌های ایران می‌شود. اگر نگاه کنید امروز مردم عادت کرده‌اند کمربند ببندند، همین‌طوری صحبت از بین خطوط راندن هم می‌تواند برای مردم ‌انگیزه شود و یاد بگیرند که قانون را رعایت کنند. من رانندگی بلد نیستم و می‌خواهم یاد بگیرم، ولی چون قانون رانندگی رعایت نمی‌شود می‌ترسم. البته هنوز وقت این کار را هم پیدا نکرده‌ام.

تا به حال کدام مناطق ایران را از نزدیک دیده‌اید و در بین سفرهایتان کجا را بیشتر پسندیده‌اید؟

شهرهای زیادی از ایران را دیده‌ام و به اصفهان و شیراز به خاطر تاریخی‌ بودن‌شان علاقه دارم. در بلاروس مکان‌های تاریخی زیادی وجود ندارد. جنگ جهانی دوم تمام تاریخ آنجا را ویران کرده است و مانند ایران نمی‌توانید بنایی دوهزار ساله در آن ببینید.

گفت و گویی متفاوت با لیلا رجبی/ شکست در ورزش افسردگی می آورد

از بین آداب و رسوم ایرانی‌ها با کدام بیشتر ارتباط برقرار کردید؟

شب یلدا را دوست داشتم، هندوانه خوردن و حافظ خواندن. به نظرم آنقدر زنده و در جریان است که نمی‌توان آن را از زندگی روزمره مردم جدا کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.